«با سرنخهایی که مدام در خانهات را میکوبند، هیچوقت بی پول نمیمانی» – شعار خانوادگی هرمزی
برای پول درآوردن باید چیزی بفروشید. اگرچه ساده به نظر میرسد، اما همه سعی میکنند یک راست به سراغ بخش «پول درآوردن» بروند. اما این کار جواب نمیدهد. شما به تمام بخشها نیاز دارید. یعنی به چیزی برای فروش – یک پیشنهاد. به افرادی که آن را بفروشید – سرنخها. و در نهایت، به ترغیب کردن آن افراد به خرید – فروش. هنگامی که همه این بخشها را در جای خود قرار دادید، میتوانید پول در بیاورید.
اولین کتابم، پیشنهادهای 100 میلیون دلاری، بخش اول را پوشش میدهد و این به سؤال قدیمی «چه چیزی بفروشم؟» پاسخ میدهد.
پاسخ – پیشنهادی که آنقدر خوب است که افراد به خاطر رد کردنش احساس حماقت کنند. اما غریبهها و تازه واردین فقط زمانی میتوانند وسایل شما را بخرند که بدانند شما وجود دارید. «سرنخ یا Leads» میتواند برای افراد مختلف معنای متفاوتی داشته باشد. اما اکثر افراد موافقاند که آنها اولین قدم برای جذب مشتریان بیشتر هستند. به عبارت سادهتر، به این معنی است که آنها مشکلی برای حل شدن و پولی برای خرج کردن دارند.
اگر در حال خواندن این کتاب هستید، پس میدانید که سرنخها به صورت جادویی ظاهر نمیشوند. باید بروید و آنها را بگیرید. به طور دقیقتر، باید به آنها کمک کنید تا شما را پیدا کنند و بتوانند وسایلتان را بخرند! و بهترین بخش این است که لازم نیست منتظر بمانید … میتوانید آنها را مجبور کنید که شما را پیدا کنند. این کار را میتوانید از طریق تبلیغات انجام دهید. تبلیغات، فرآیند شناخته شدن، به افراد غریبه اجازه میدهد از چیزهایی که میفروشید مطلع شوند. هرچه افراد بیشتری از چیزهایی که میفروشید مطلع باشند، چیزهای بیشتری میفروشید. و هرچه چیزهای بیشتری بفروشید، درآمد بیشتری کسب میکنید. پس با داشتن سرنخهای زیاد، بعید است که بی پول بمانید.
تبلیغات به شما اجازه میدهد که حتی با یک محصول وحشتناک هم پول در بیاورید. همچنین امکان میدهد با فروش افتضاح هم کسب درآمد کنید. به علاوه به شما اجازه میدهد اشتباهات زیادی مرتکب شوید و باز هم پول در بیاورید. به طور خلاصه، داشتن این مهارت، به شما فرصتهای بی شماری برای پول درآوردن میدهد.
در دنیای بی رحم کسب و کار، به سختی شانس دوم نصیب آدم میشود. بنابراین، تبلیغات، مهارتی است که ارزش داشتنش را دارد.
و این کتاب، سرنخهای 100 میلیون دلاری، دقیقاً به شما نشان میدهد که چگونهاین کار را انجام دهید.
***
سرنخهای 100 میلیون دلاری بر پایه اولین کتابم، پیشنهادهای 100 میلیون دلاری نوشته شده است. فرض بر این است که شما در حال حاضر یک پیشنهاد گرند اسلم برای فروش دارید. وقتی پیشنهادی برای فروش داشته باشید، سؤال بعدی به وجود میآید – آن را به چه کسی بفروشم؟ این کتاب، پاسخ من به این سؤال است. به سرنخها. سرنخهای زیاد.
تا قبل از اینکه بدانید چگونه سرنخ بگیرید، زندگی سخت میگذرد. شما نمیدانید مشتری بعدیتان از کجا خواهد آمد. برای پوشش اجاره خانه و پرداخت قبوض تقلا میکنید. نگران اخراج شدن، تأمین مایحتاج خانه و … هستید. شما نهایت تلاش خود را برای موفقیت میکنید و دیگران به خاطر این تلاش به شما میخندند. حس بسیار مزخرفی است. من نیز در چنین شرایطی بودهام. اما این کتاب، شما را در موقعیت بهتری قرار میدهد. جایی که آنقدر سرنخ دارید که نمیدانید چطور به آنها رسیدگی کنید و آنقدر پول در میآورید که نمیدانید چطور خرجش کنید.
کتاب به این شکل پیش میرود:
ابتدا نحوه عملکرد تبلیغات را توضیح میدهد.
دوم، چهار روش اصلی برای به دست آوردن سرنخ را نشان میدهد.
سوم، به شما نشان میدهد که چگونه دیگران را وادار کنید که برایتان تبلیغات انجام دهند.
در نهایت، در نهایت به یک برنامه تبلیغاتی یک صفحهای میرسیم که میتوانید از آن برای رشد کسب و کار خود استفاده کنید.
وقتی بدانید چطور سرنخ بگیرید، زندگی آسانتر میشود.
شاید با خودتان بگویید که چرا باید به حرفهای من در مورد گرفتن سرنخ گوش دهید. خب، سابقه کاری من بدین شرح است:
من در شرکت هلدینگ خود، Acquisition.com، صنایع مختلفی را تبلیغ میکنم. پروندههای کاری ما شامل نرمافزار، تجارت الکترونیک، خدمات تجاری، خدمات مصرفکننده، فروشگاههای سنتی، محصولات دیجیتال و بسیاری موارد دیگر است. آنها در مجموع، 250,000,000 دلار درآمد سالانه دارند. و این درآمد را با دریافت بیش از 20,000 سرنخ در روز و فروش پیشنهادات 1 تا 1,000,000 دلاری انجام میدهند.
از جنبه شخصی، میانگین بازدهی من از تبلیغات 36:1 است. یعنی به ازای هر 1 دلاری که برای تبلیغات خرج میکنم، 36 دلار پس میگیرم. یک بازده 3600 درصدی. برخی افراد، ثروت خود را در بازار سهام به دست میآورند، برخی دیگر در املاک و مستغلات، اما من از تبلیغات.
امسال و در سن 32 سالگی، ارزش خالص داراییهای من از 100,000,000 دلار فراتر رفت. با این حال هنوز 2000 برابر فقیرتر از ثروتمندترین مرد جهان هستم. زندگیام تقریباً مثل قبل است. هنوز هم همان قد و قواره را دارم، و سریعتر از زمانی که فقیر بودم پیر میشوم.
من در این صفحات، مهارتهایی را به اشتراک میگذارم که مسئول بخش عمدهای از موفقیت مادیام هستند. همه این کارها را با استفاده از روشهای تبلیغاتی این کتاب انجام دادهام. هیچ چیز را از قلم نینداختهام. این کتاب بر اساس روشهایی است که برای من کارآمد بودهاند. و آن را به امید اینکه نوشتم که برای شما نیز کاربردی باشند.
در پاسخ به سؤالی که بعد از انتشار اولین کتابم داشتم: «چرا کتابهایت طوری نوشته شدهاند که انگار برای بچههاست؟» میتوانم بگویم: کتابهای من باید شبیه کتابهایی باشند که خودم دلم میخواهد بخوانم. بازه زمانی تمرکز من کوتاه است. به این ترتیب، ترجیحات مطالعهایام شبیه یک کودک است: پاراگرافهای کوتاه، کلمات ساده، به همراه با تصاویر زیاد.
هدف کتاب سرنخهای 100 میلیون دلاری، این است که بتوانید غریبهها را به چیزهایی که میفروشید علاقهمند کنید. و وقتی این مهارت را به شما منتقل کردم، نوبت شماست که از آن استفاده کنید.
فهرست مطالب کتاب سرنخ های 100 میلیون دلاری
بخش اول: از اینجا شروع کنید.. 9
چگونه به اینجا رسیدم. 13
مشکلی که این کتاب حل میکند. 25
بخش دوم: به درک برسید.. 31
تبلیغات. ساده شده. 31
سرنخها به تنهایی کافی نیستند. 32
سرنخهای خود را درگیر کنید: پیشنهادات و آهنرباهای جذب سرنخ.. 34
بخش سوم: گرفتن سرنخ.. 59
چهار روش اصلی تبلیغات… 59
# 1 تماس گرم. 63
# 2 ارسال محتوای رایگان بخش اول. 85
# 2 ارسال محتوای رایگان بخش دوم. 103
# 3 تماس سرد. 120
# 4 اجرای تبلیغات پولی بخش اول: ساخت تبلیغ. 145
# 4 اجرای تبلیغات پولی بخش دوم: مسائل پولی.. 168
تقویت چهار روش اصلی: بیشتر، بهتر، جدید. 180
بخش چهارم: سرنخ گیرندگان را دریابید.. 193
افرادی را دریابید که به شما سرنخ بیشتری میدهند. 193
# 1 ارجاع مشتری – تبلیغات کلامی.. 199
#2 کارمندان. 222
# 3 آژانسها 235
# 4 شرکتهای وابسته و شرکا 245
نتیجهگیری بخش چهارم: سرنخ گیرندگان را دریابید. 272
بخش پنجم: شروع کنید.. 274
تبلیغات در زندگی واقعی: برنامه کاری هدف محور. 278
نقشه راه – خلاصه. 285
جمعبندی نهایی.. 290
هدایای رایگان: دلیلی برای اقدام. 294