ترس از موفقیت درست به اندازه ترس از شکست میتواند آدمها را سست کند. این ترس ناشی از نگرانی فرد نسبت به توانایی خودش است و اینکه نمیداند آیا تواناییهایش مطابق با انتظارات – چه انتظارات خودش و چه انتظارات بقیه- هستند یا خیر. به همین دلیل، چنین ترسی باعث میشود بسیاری از افراد برای اقدام کردن تعلل کنند.
مثلاً، فرض کنید رئیستان خبر از آغاز به کار بخش جدیدی در شرکتتان میدهد و از شما میخواهد که مدیریت آن بخش را بر عهده بگیرید. فقط کافی است قبول کنید تا وظیفه جدیدتان شروع شود.
در ابتدا ممکن است به خاطر مدیریت بخش خود هیجانزده باشید. این وظیفه جدید باعث میشود بیشتر دیده شوید، استقلال بیشتری داشته باشید، و از مزایای ارتقای شغلی و افزایش عالی حقوق بهرهمند شوید. اما چیزی نمیگذرد که به شک میافتید و تواناییهای خود را زیر سؤال میبرید.
آیا میتوانید بخش جدید را به سمت موفقیت هدایت کنید؟ آیا میتوانید انتظارات رئیستان را برآورده کنید؟ اگر لغزش کنید و بخش جدید به خاطر ضعف مدیریتی شما خوب پیش نرود چه؟
این سؤالات و نمونههای آن، که درستی آنها ثابت نشده، اینقدر بدتر و بدتر میشوند تا اینکه شما را فلج میکنند.
همچنین، ترس از موفقیت ممکن است به دلیل نگرانی از چالشهایی باشد که به خاطر موفقیت به وجود میآیند. مثلاً، فرض کنید که بخش جدید شرکت را تبدیل به حریفی قَدَر در صنعت خود میکنید. بعد از آن چه میشود؟
آیا رئیستان از شما میخواهد که پروژه بزرگتری را بر عهده بگیرید که چالشهای بیشتری به همراه دارد؟ آیا قبول مسئولیت این پروژه بزرگ فرضی شما را در معرض شکست قرار میدهد؟ آیا موفقیت پیوسته و برجستهتان باعث میشود هویت خود را از دست بدهید؟
گاهی نیز ترس از موفقیت زاییده احساس گناه است. به عنوان مثال، ممکن است چنین باور داشته باشید که موفقیتهای پیشین به خاطر عواملی خارج از کنترل شما بودهاند. بنابراین، احساس میکنید که لایق نسبت دادن موفقیتها و فرصتهای گذشته به خود نیستید. حس فردی دغلباز دارید.
همانند حس ترس از شکست، ترس از موفقیت نیز باعث خودشکنی میشود. دلیل آن هر چه که میخواهد باشد، نتیجه آن یکی است: تعلل و اهمالکاری.
چگونه بر ترس از موفقیت غلبه کنیم
چالش شکست این ترس این است که بدانیم نادیده گرفتن آن آسان است. ما گاهی بهاشتباه فکر میکنیم که ترس از موفقیت فقط نوعی اهمالکاری است در حالیکه باید آن را به عنوان علت تعلل بررسی کنیم.
ابتدا، دنبال موقعیتهایی باشید که به خاطر ترس از موفقیت، آنها را به تعویق انداختهاید. از خود بپرسید آیا مورد تعریف و تمجید قرار گرفتن باعث دلواپسی شما شده است؟ آیا نگران این هستید که دیگران شما را کلاهبردار بدانند؟ آیا به خاطر اینکه شاید نتوانید مطابق با انتظارات پیش بروید عصبی هستید؟
دوم، از خود بپرسید درصورتیکه موفق بشوید، چه اتفاقی رخ میدهد. با این پرسش تقریباً همیشه به این آگاهی میرسید که بزرگترین ترسهایتان بیپایه و اساس هستند. به خاطر داشته باشید که ترس، به هر شکلی که باشد، قدرتمند است چرا که از نظرها پنهان میشود. اما وقتی با آن روبرو شویم کوچک میشود.
سوم، از خود بپرسید که آیا پیامد موفقیت همراستا با اهدافتان است یا نه. در مورد مثال قبلی، فرض کنید بخش جدید با مدیریت شایسته شما به موفقیت بزرگی نائل شود. آیا این موفقیت به شما کمک میکند به آنچه در زندگی خود مهم میدانید برسید (مانند حقوق بیشتر، مورد توجه قرار گرفتن، و …)؟ در اینصورت میتوانید منتظر برآورده شدن این اهداف با اقدام کردن باشید. درغیر اینصورت، موفقیت شما کمترین تأثیری ندارد و نباید مایه نگرانی باشد.
به هر جهت، این تمرین باعث میشود متوجه شوید که موفقیت فرضیتان به هیچ وجه نباید باعث ایجاد ترس در شما شود.
مؤثرترین راه برای خلع سلاح کردن ترسی که موجب اهمالکاری شما شده، مواجهشدن با آن است. درست مانند ترس از شکست، متوجه خواهید شد که ترس از موفقیت هیچ پایه و اساسی ندارد.
ادامه دارد …
ادامه دارد …
منبع کتاب درمان تعلل
برگرفته از کتاب درمان تعلل نوشته دیمون زاهاریادس
بدون دیدگاه