نقش استعداد، توانایی و اعتماد به نفس بر سرسختی ذهنی
اعتماد به نفس چنان تأثیر بزرگی بر سرسختی ذهنی، اراده و تاب آوری ذهنی هنگام مواجه با شرایط دشوار دارد، که شایسته بررسی کامل است.
اعتماد به نفس به خاطر توانایی
اعتماد به نفس آن انتظاری است که از خودمان برای غلبه بر اوضاع سخت و مشکل داریم. بخشی از این اطمینان به خود از تواناییهای کلیمان که شامل دانش، استعداد، و حوزههای تخصصی است، سرچشمه میگیرد. زمانی که احساس میکنیم برای رویارویی با شرایط آمادهایم، اعتماد به نفس پیدا میکنیم.
به عنوان مثال، فرض کنید دارید برای دوستی شام تهیه میکنید. اگر سالها وقت صرف آشپزی کردهاید و اکنون آشپزی ورزیده هستید، برای تهیه این شام آرام و خونسرد هستید. اما اگر اولین بار است که در آشپزخانه کار میکنید، ممکن است کمی ترس در خود احساس کنید.
توانایی سازگار شدن، منبع دیگر اعتماد به نفس است. تنها استعداد و تخصص کافی نیست. باید بتوانیم هر زمان که لازم شد، تغییر جهت بدهیم.
فرض کنید هنگام درست کردن غذا برای دوستتان، متوجه میشوید که یکی از مواد اصلی غذا را ندارید. اگر آشپز باتجربه باشید، با این مشکل ناگهانی کنار میآیید و از جایگزینی مناسب برای تهیه غذا استفاده میکنید. این توانایی چرخش، منبع اعتماد به نفس است و باور شما به خودتان برای اصلاح مشکلات غیرمنتظره و حل آنها را تقویت میکند.
هم تراز کردن سطح اعتماد به نفس با توانایی
گاهی سطح اعتماد به نفسمان با میزان توانایی، دانش و آمادگی برای سازگاری با شرایط متغیر ناهماهنگ میشود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، مهم است که خودمان را ارزیابی کنیم و سطح اعتماد به نفس خود را با واقعیت مجدداً هم ردیف کنیم.
اگر اعتماد به نفس کاذب داشته باشیم، احتمال دارد بیش از حد ریسک کنیم، نظرات دیگران را رد کنیم، و نقاط ضعف خود را نادیده بگیریم. وقتی با چنین قالب ذهنی با موانع و چالشها روبرو شویم، در خطر آمادگی نداشتن برای آن شرایط علیرغم داشتن شجاعت، قرار میگیریم.
از طرف دیگر، اگر اعتماد به نفس کمی داشته باشیم، ممکن است از ریسک کردن پرهیز کنیم، اجازه دهیم دیگران با نظراتشان ما را کنترل کنند، و تصور کنیم که نقاط ضعفمان نشانه شکست حتمی است. با چنین قالب ذهنی، همواره برای واکنش به موانع و چالشها مردد هستیم.
زمانی که سطح اعتماد به نفس واقعی نباشد، مشکل است بتوان از لحاظ ذهنی قوی بود. تکبر و شک بیدلیل به خود دشمنان تابآوری ذهنی و اراده هستند. از یک طرف، هرچند که ممکن است تکبر ما را مدت کوتاهی سرپا نگه دارد، اما در دراز مدت ما را از جاده اصلی منحرف میکند. از آن طرف، بخاطر شک بیدلیل به خود احتمال دارد از ترس شکست قطعی، کلاً از پاسخ دادن به شرایط دشوار بپرهیزیم.
با در نظر گرفتن تلههای احتمالی اعتماد به نفس کاذب که ممکن است به دام آنها بیفتیم، لازم است هر چند وقت یکبار خود را ارزیابی کنیم. بدین منظور از خودتان بپرسید:
· |
“آیا با در نظر داشتن شرایط، سطح اعتماد به نفس من منطقی است؟ “ |
· |
“به انتقادهایی که از من میشود چگونه پاسخ میدهم؟” |
· |
“آیا فوراً و بدون هیچ مقاومتی هنگام مواجهه با چالشها عقب نشینی میکنم؟” |
· |
“آیا برای درمیان گذاشتن افکارم با دیگران مشتاق هستم یا از این کار بیزارم؟” |
· |
“زمانی که با مانعی روبرو میشوم، آیا بیدلیل احساس ترس و دلواپسی میکنم؟ یا برعکس احساس اعتماد به نفس دارم؟ چرا؟” |
این خود ارزیابی کمک میکند که به سرعت تشخیص بدهید آیا سطح اعتماد به نفستان نیاز به تنظیم مجدد دارد یا خیر. همچنین باعث میشود آن بخشهایی از زندگیتان که نیاز به توجه دارند نیز معلوم شوند- مثلاً، آیا به انتقادات دیگران به درستی و با روشی معقول پاسخ میدهید یا خیر.
5 خمیر مایه اصلی اعتماد به نفس
صحبت درباره افزایش اعتماد به نفس چنان زیاد است که نیاز به یک کتاب مجزا دارد. اما چندین عامل دیگر هستند که میتوانیم بر آنها تمرکز کنیم و با استفاده از آنها سطح اعتماد به نفس خود را با کمترین زحمت ارتقاء بدهیم. اکثر این عوامل مربوط به طرز فکر ما میشوند. اگر آنها در آغوش بگیریم و به بخشی از زندگی روزانه خود تبدیل کنیم، قطعاً تأثیر مثبت و قابل ملاحظهای بر اعتماد به نفس ما خواهند داشت.
1- اشتیاق به ترک منطقه امن خود
با ترک منطقه امن، خودمان را در معرض شرایط جدید قرار میدهیم. با انجام این کار معلوم میشود که چنین اوضاعی آنقدر هم که تصور میشد ترسناک نیستند. برعکس، این شرایط فرصت رشد، هم شخصی و هم شغلی، فراهم میکنند. آنها این شانس را به ما میدهند که دست از کنترل کامل شرایط و اطرافمان برداریم و درعوض یاد بگیریم که با شرایط جدید خود را وفق بدهیم.
2- قبول تجربه رنج احساسی
داشتن اعتماد به نفس مستلزم آگاه بودن از احساسات است. درعین حال نیازمند شکیبایی نسبت به آنها نیز هست. تنها راهی که میتوان چنین کرد این است که خود را در معرض رنج و ناراحتی قرار بدهیم که همراه با احساسات منفی پیش میآیند.
اکثر افراد ترجیح میدهند که درد احساسات خود را سرکوب کنند، اما باید پذیرای تجربه آن باشیم چراکه این کار به ما کمک میکند که نسبت به آنها مقاوم شویم. این مقاوم شدن موجب میشود به جای آنکه به خاطر احساسات منفی از پا بیفتیم، با آنها هماهنگ شویم.
3- عادت خود ارزیابی
انجام خود ارزیابی در دورههای منظم بسیار ارزشمند است. پیش از این، درباره انجام اینکار با هدف هم تراز کردن سطح اعتماد به نفس خود با واقعیت صحبت کردیم. اکنون، بیشتر به آن میپردازیم.
هرچند وقت یکبار بنشینید و درباره اینکه چگونه بزرگ شدهاید فکر کنید. مهارتهای جدیدی که آموختهاید را به یاد بیاورید. به موقعیتهای خاصی که در آنها خودتان را پیدا کردید و اینکه چگونه آنها را راه بردید، بیندیشید. آشنایانی که به تازگی ملاقات کردهاید، مکالماتی که اخیراً با غریبهها داشتید، و کارهایی که زمانی برای شما ناآشنا بودند اما آنها را انجام دادهاید، در نظر بگیرید.
ما همواره از یک یا چند جنبه در حال رشد هستیم، مخصوصاً زمانی که منطقه امن خود را ترک میکنیم (به عادت شماره 1 مراجعه کنید). مشکل اینجاست که گاهی نمیتوانیم آنها را تشخیص دهیم چون این رشد به تدریج و آهسته اتفاق میافتد.
4- مثبت باشید
اگر میخواهید مثبت اندیش باشید، باید خودگوییهای منفی را سرکوب کنید، بدین صورت که نقاط قوت خود را پررنگ کنید و موفقیت خود را جشن بگیرید، درحالی که از نقاط ضعف و اشتباهات خود آگاه هستید اما آنها را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد میبینید.
متأسفانه، بسیاری از افراد یاد میگیرند به لطف موانع و ناامیدیهایی که در طول زندگیشان تجربه میکنند، نسبت به خودشان بدبین باشند. این نوع نگرش نه تنها اعتماد به نفس مان را خراب میکند، بلکه مانع رشدمان نیز میشود. خبر خوب اینکه میتوانیم ذهن خود را دوباره بازسازی کنیم تا خوشبین و مثبتاندیش شود. با انجام این کار به خود میآموزیم که تواناییهای خود را بشناسیم تا بتوانیم بر ناملایمات غلبه کنیم.
5- از تمایل به دریافت تأیید توسط دیگران دست بکشید
اگر به دنبال تأیید از دیگران باشید، به اعتماد به نفستان آسیب میزنید و با این کار به ذهن خود میآموزید که به انگیزهها و تواناییهای خود اعتماد نداشته باشد. همچنین، ذهنتان یاد میگیرد تا زمانی که دیگران اجازه انجام کاری را ندادهاند، از انجام آن خودداری کند. در طول زمان، کم کم محتاط میشوید و به تدریج سوءظن به تواناییهایتان برای اقدام کردن در شما نهادینه شود.
فراموش نکنید که شما ارزشهای منحصر فردی دارید. دانش، مهارت، استعداد و وفقپذیریتان هر گونه نیاز به تأیید از طرف دیگران را از بین میبرد. تا زمانی که سطح اعتماد به نفستان و واقعیت با هم هماهنگ باشند، میتوانید هنگام مواجهه با ناشناختهها مطمئن به خود و جسور باشید.
اعتماد به نفس یکی از شاه کلیدهای سرسختی ذهنی است. مشکل است بتوان بدون داشتن آن، در خود سرسختی ذهنی را پرورش داد. خوشبختانه تغییر نگاه به خودتان تقریباً کار آسانی است چراکه این کار برمبنای شناسایی ارزش فعلیتان است. تنظیم دیدگاهتان نسبت به خود بر پایه واقعیت است نه توهمات منفی که از سرزنشهای منتقد درونیتان ناشی میشود.
تمرین 7
لیست کوتاهی از چیزهایی که مرتباً به اعتماد به نفستان آسیب میزنند، یادداشت کنید. این موارد ممکن است شامل خودگویی منفی، میز کار نامرتب، ظاهر به هم ریخته، یا برخی محدودیت شخصی باشد. همه با هم فرق دارند، پس لیست شما مخصوص خودتان است.
سپس، اقداماتی که میتوانید با انجام آنها اثر این موارد بر اعتماد به نفستان را کم کنید، بنویسید. فرضاً اگر دارید با خودگوییهای منفی دست و پنجه نرم میکنید، میتوانید به خودتان قول بدهید که هر زمان شروع به صحبت کرد، مقابل آن بایستید. اگر مثلاً گفت: “قرار است شکست بخوری”، شما میتوانید اینطور پاسخ بدهید: “اشتباه میکنی، این هم دلیلش.”
در آخر، هر بار فقط با یک مورد برخورد کنید. اقداماتی را که جهت کاهش تأثیر آن موارد بر سطح اعتماد به نفستان یادداشت کرده بودید، انجام بدهید. در این تمرین، تکرار و هماهنگی یاور شما هستند.
زمان لازم: 20 دقیقه.
ادامه دارد …
برگرفته از کتاب سرسختی ذهنی
بدون دیدگاه