چرا تعلل میکنیم؟
برای اینکه کاملاً دقیق دلایل تعلل و اهمالکاری را بررسی کنیم، لازم است که بین خودِ اکنون و خودِ آیندهمان تمایز قائل شویم. آنها درواقع هم زمان با هم وجود دارند، اما همیشه در تعارض با یکدیگرند. یک نوع جدایی همیشگی بین آنها وجود دارد به دلیل اینکه هر یک با محرکهای متفاوتی برانگیخته میشوند.
خودِ اکنون ما جذب فعالیتهایی میشود که وعده خوشنودی آنی میدهند. خودِ آینده ما به فعالیتهایی علاقه دارد که وعده دریافت پاداش را در انتهای مسیر میدهند.
مثلاً، خودِ آینده مایل است ورزش کند تا اندامش خوشفرم شود. اما خودِ اکنون ترجیح میدهد روی مبل بنشیند و تلویزیون تماشا کند.
زمانی که گسستگی بین این دو بخش از شخصیت خود را درک کنید، به شناخت کاملی از تکتک دلایلی که به خاطر آنها اقدام کردن را به تعویق میاندازید میرسید.
1- ترس از شکست
ترس نقش قابل ملاحظهای در رابطه با میل به تعلل و اهمالکاری ایفا میکند. این احساس به شکلهای گوناگونی نمایان میشود، اما یکی از قویترین آنها ترس از شکست است.
ما برای اقدام به کاری تعلل میکنیم چون بهشدت از اشتباه هراس داریم، یا میترسیم که از اقداماتمان نتیجه ضعیفی حاصل شود. و مهمتر اینکه، فرقی نمیکند این شکست فرضی در حضور خود یا در حضور جمع باشد. هر دو ناخوشایند هستند و بسیاری از ما به هر دری میزنیم تا از آنها دوری کنیم.
علت این ترس به خاطر دلایل بیشماری میتواند باشد. مثلاً، عدم آشنایی با کار یا روند کار. این عدم آشنایی باعث میشود نتیجه اقداماتمان قابلاطمینان نباشد و همین مسئله ترس از شکست را تشدید میکند. درنهایت با خود میاندیشیم که آیا واقعاً لازم است که آن کار را فوراً انجام دهیم یا میشود آن را به تعویق انداخت.
ترس از شکست ممکن است به خاطر تجربه تلخی در گذشته باشد که به نحوی باعث شرمندگی یا ناراحتی ما شده بود. به عنوان مثال، فکر کنید یک بار وقتی جلوی مخاطبین بسیاری صحبت میکردید، سخنرانی را خراب و احساس شکست کردید. این اتفاق چنان باعث شرمندگی شما شد که در ذهنتان عمیقاً ریشه کرد. تنها درصورتیکه از آن موقع تمرین کرده باشید تا سخنرانی موفق ارائه بدهید و از این طریق توانسته باشید احساس آن شکست دلخراش را تسکین داده باشید، میتوانید بر آن غلبه کنید؛ در غیر این صورت همچنان میلی به صحبت درمیان جمع نخواهید داشت. نهایتاً، حتی زمانی که مجبور باشید نیز به دنبال راهی میگردید که آن را عقب بیندازید.
ترس از شکست ممکن است به این علت باشد که مدام به خود تلقین میکنید که برای انجام کاری توانایی لازم را ندارید. مثلاً، بچهای که همیشه به وی گفته شده دانشآموز بسیار ضعیفی است، کمکم از آزمون دادن میترسد و آمادگی برای آن را به تعویق میاندازد. فروشندهای که بارها به وی گفته شده روش فروشش بیفایده است، تماس با مشتریان جدید را عقب میاندازد.
برخی افراد – از جمله خود من –نوعی تنفر ذاتی از امتحان چیزهای جدید دارند. این تنفر، که گاهی مسبب ایجاد اضطراب است، باعث میشود از اقدام کردن اکراه داشته باشیم. در حقیقت، بعضی از افراد این دسته، هیچگاه دست به اقدام نمیزنند اگر اختیار چنین کاری داشته باشند.
چگونه بر ترس از شکست غلبه کنیم
اول، بدانید که ترس از شکست بخشی از ذات انسان است. نفس ما چنین تصور میکند که میتوانیم در هرکاری موفق شویم. پس فکر اینکه ممکن است شکست بخوریم، آن را به شدت آشفته میکند.
دوم، مفهوم شکست را مجدداً با توجه به زندگی خود تعریف کنید. بجای اینکه آن را نتیجه وجود نقصی در شخصیت خود بدانید – مثلاً چون صلاحیت ندارید محکوم به شکست هستید- آن را فقط بازخوردی ببینید که به لطف آن متوجه شدهاید اقدام یا راهکاری جواب نمیدهد. وقتی دیدگاه خود را به این صورت تغییر دهید، میتوانید رویه دیگری اتخاذ کنید که شانس موفقیت بیشتری به همراه دارد. به بیان دیگر، شکست را به چشم اطلاعات مفید ببینید نه تحقیری که مجبور به تحمل آن هستید.
سوم، فراموش نکنید که بعضی از موفقترین افراد دنیا نیز در بخشهایی از زندگیشان به شدت شکست خوردند. اما این شکستها مانع دستیابی آنها به بهترینهای زندگیشان نشد. برعکس، شکست آنها را به جلو سوق داد، درحالیکه آنها را مملو از میل به موفقیت کرده بود.
به عنوان مثال، آبراهام لینکلن در بسیاری از انتخابات شکست خورد تا اینکه سرانجام رئیسجمهور آمریکا شد. استیون اسپیلبرگ کارگردان، سه بار از طرف دانشگاه ساترن کالیفرنیا به خاطر نمرات پایین خود رد شد. جی.کی. رولینگ، نویسنده کتابهای پرفروش هری پاتر، گفت “شکست سنگینی را تجربه کرد”، اما شکستش او را به سمت موفقیت هدایت کرد.
به همین صورت، مایکل جردن، ستاره بسکتبال، درباره مدت حضورش در NBA و اینکه شکست چه تأثیری بر او گذاشت، چنین میگوید:
“من بیش از 9000 پرتاب را خراب کردم، تقریباً در 300 بازی شکست خوردم، 26 بار ضربههای سرنوشتساز بازی را خراب کردم (و اعتماد دیگران را با اشتباه در پرتاب). من در تمام زندگی، بارها شکست خوردم و به همین علت است که موفق شدم.“
برای غلبه بر ترس از شکست، به بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد فکر کنید. احتمالاً آنقدرها هم که شما تصور میکنید بد نیست. سپس، مفهوم شکست را برای خود دوباره معنی کنید. بررسی کنید که چگونه میتوانید از آن به عنوان اهرمی برای موفقیت استفاده کنید – فراموش نکنید که شکست فقط یک بازخورد است- نه اینکه اجازه دهید مانع اقدام شما شود.
ادامه دارد …
منبع کتاب درمان تعلل
بدون دیدگاه