فرمول شناخت – علاقه – اعتماد
شناخت – علاقه و اعتماد (Know – Like – Trust) سه کلمهای هستند که به راحتی از آنها برای نفوذ در دیگران استفاده میشود.
اما آنها دقیقاً چه معنایی دارند؟
ارتباطات متقابل زیادی بین شناخت، علاقه و اعتماد وجود دارد. تا حدی که نمیتوان هر یک از آنها را بدون دیگری در نظر گرفت.
بیایید با شناخت شروع کنیم.
برنه براون، در سخنرانی TED گفت: “برای اینکه ارتباط برقرار شود، ما باید به خودمان اجازه بدهیم که دیده شویم”.
شناخته شدن توسط مخاطبان، با دیده شدن شروع میشود. وقتی میخواهید کسب و کار خود را گسترش دهید، دیده شدن از اهمیت برخوردار میشود.
زمانی که با یک برند جدید وارد فضای آنلاین شدم، توانستم مورد توجه بسیار قرار بگیرم، زیرا در پادکستها، اجلاسها و مصاحبهها حضور داشتم. من همچنین برای سایتهایی مانند Smart Blogger ، MarketingProfs ، Addiction2Success و چندین سایت دیگر پست مهمان مینوشتم.
وقتی در یک پلتفرم بزرگتر از خود، با تأیید اجتماعی و مخاطبان بیشتر، حضور مییابید، ویژگیهای آنها نیز به شما سرایت میکند. ضریب اعتبار شما سر به فلک میکشد و مردم شروع به توجه میکنند.
حتی اگر از قبل هم مخاطب دارید، باید به طور فعال در جستجوی فرصتهایی برای دیده شدن باشید، چرا که اگر افراد از وجود شما اطلاع نداشته باشند نمیتوانند از شما خرید کنند.
علاقهمند شدن توسط مخاطبان، با تمایل به مکالمه، در دسترس بودن، و مفید بودن شروع میشود.
این بدان معنا نیست که شما باید ساعتها پشت میز کار خود بنشینید و به ایمیلها پاسخ دهید. اما با افزایش اتوماسیون، برندهایی متمایز هستند که به مخاطبان خود علاقه نشان میدهند.
جان هال در کتاب خود با عنوان Top of Mind، اعتماد را با درست کردن آتش مقایسه میکند. نمیتوانید آتش را روشن کنید و انتظار داشته باشید که به طور دائم روشن بماند. آتش به تأمین اکسیژن مداوم نیاز دارد. شما باید همواره چوب بیشتری به آتش اضافه کنید و ببینید که برای ادامهدار شدن شعله باید چه کاری انجام شود.
همین مسئله در مورد اعتمادسازی نیز صادق است. شما نمیتوانید مقالههای موردپسند مخاطبان خود منتشر کنید، هزاران بار به اشتراک گذاشته شوید، و سپس ماهها بدون انتشار هیچ مطلب دیگری ساکت بمانید.
البته این بدان معنا نیست که شما پنج بار در هفته پستهای بی کیفیت منتشر کنید. شما باید به طور مداوم با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و محتوا را از طریق کانالی که برای شما و آنها مناسب است تحویل دهید. ما در بخش بعد، بیشتر در مورد محتوا صحبت خواهیم کرد.
اما اعتماد فقط به محتوا محدود نمیشود؛ بلکه به بازاریابی ایمیلی، محصولات و خدمات شما، و همچنین نحوه برقراری ارتباط و تعامل با مخاطبان نیز گسترش مییابد.
به عنوان مثال، وقتی قرار است برند شما همدل و حرفهای باشد، نمیتوانید از لحن کنایه آمیز یا بچه گانه در ایمیلهای خود استفاده کنید. و یا وقتی محصولات وابستهای که تبلیغ میکنید پیام متفاوتی ارسال میکنند، دیگر نمیتوانید بگویید برند شما ساده گرا، و مقرون به صرفه است.
اینجاست که به تدریج اعتماد مخاطبان را از دست میدهید.
میبینید که چگونه هسته برند شما گسترش مییابد بر هر تصمیمی که برای کسب و کار خود میگیرید تأثیر میگذارد؟
میبینید که چگونه روی نقاط تماس شما تأثیر میگذارد؟
اگر میخواهید یک کسب و کار با 100 (یا بیشتر) مشتری تکراری و وفادار ایجاد کنید، نمیتوانید به آنها به عنوان اجزای مستقل و جداگانه نگاه کنید.
ادامه دارد …
منبع: کتاب 100 مشتری اول
بدون دیدگاه