چگونه برند شما میتواند راه را برای 100 مشتری اول و طرفداران وفادار و متعصب شما هموار کند
داشتن یک برند، چه معنایی برای شما به عنوان صاحب یک کسب و کار آنلاین دارد؟
در اینجا جملهای از جف بزوس، مدیر عامل آمازون آورده شده است: “برند شما همان چیزی است که دیگران در نبود شما در موردتان میگویند.”
برند شما، شهرت شماست و در ذهن مخاطبان شما زندگی میکند. برند همان چیزی است که مخاطب شما میگوید، نه آن چیزی که شما میگویید.
شما میتوانید با اقدامات هدفمند، نظر مردم در مورد برند خود را هدایت و تحت تأثیر قرار دهید.
شما در این بخش، اصول و ایدههای خاص نهفته در داشتن یک برند را کشف خواهید کرد که راه را برای 100 مشتری اول شما هموار میکند.
1- چرا برند مهم است؟
ما به عنوان انسان، یک تمایل طبیعی به دسته بندی، برچسب گذاری و طبقه بندی داریم. این کار به ما کمک میکند تا دنیای پیرامون خود را بهتر درک کنیم. ما افراد را بر اساس غالبترین ویژگی که در آنها میبینیم، برچسب گذاری میکنیم. به همین ترتیب، هر برند شخصی، با مجموعهای از احساسات و ویژگیها همراه است.
مشتری ایده آل شما چه نظری در مورد برندتان دارد؟
آنها وقتی اسم شما را میشنوند یا محتوای شما را میبینند، به چه چیزی فکر میکنند و چه احساسی دارند؟
آیا آنها شما را سرگرم کننده، پاسخگو، صادق، یا دقیق میدانند؟
همه اینها ویژگیهای خوبی هستند، و شما انتخاب میکنید که با چه ویژگی برند خود را رهبری کنید؛ اما نمیتوانید همه آنها باشید.
بنابراین اگر ویژگی سرگرم کننده را انتخاب میکنید، با همه وجود سرگرم کننده باشید.
این موضوع در هر نقطه تعامل با مخاطب، از نقطه قبل از تماس تا نقطه بعد از تماس، گسترش مییابد.
حال بیایید این را به چیزی که همه ما با آن آشنا هستیم مرتبط کنیم – یعنی غذا.
مانند آشپزی مامان
مانند آشپزی مامان بزرگ
شرط میبندم دیده باشید که برندهای غذایی، از سوپ کنسروی گرفته تا سس ماکارونی و رستورانها از این شعارها در تبلیغات خود استفاده میکنند.
اما آیا تا به حال به دلیل آن فکر کردهاید؟
دلیلش این است که آشپزی مادر و مادربزرگ یک تجربه احساسی خاص را به ذهن میآورد.
این برای بسیاری از ما، شامل نشانههای حسی نیز میشود، مانند بوی آشنای ادویه، نان، یا سوپ مرغ.
برندها سعی میکنند با استفاده از این شعارهای تبلیغاتی از تجربه احساسی ما از آشپزی مادر یا مادربزرگ استفاده کنند. این کار به محصولات آنها شخصیت میبخشد و احساسی که ما به آشپزی خانگی نشان میدهیم، به محصولشان منتقل میشود.
استراتژی برند شما جایی است که به دیگران میگویید چگونه میخواهید برند شما درک شود – با محتوایی که مینویسید و نشانههای تصویری و کلامی که استفاده میکنید.
شما به مخاطب خود میگویید که میخواهید با چه ویژگی شناخته شوید و مخاطب شما بر اساس آن جهت میگیرد.
اما برای این کار باید در مورد مشخصات برند خود صریح و شفاف باشید.
عواطف و ویژگیهای شخصیتی برند شما چیست؟
میخواهید برند شما چه حس و حالی به همراه داشته باشد؟
میخواهید مردم چه کلماتی را با برند شما مرتبط کنند؟
اگر کسب و کار خود را با نام خودتان اداره میکنید، پس نامتان همان برند شماست. اما اگر کسب و کار شما تحت نام دیگری است، به آن برند به عنوان یک فرد نگاه کنید. چگونه آن برند را به خوانندگان خود معرفی میکنید؟ چگونه آن شخص را توصیف میکنید؟
بزرگترین اشتباه برندینگ (برندسازی) این است که پیش از تصمیمگیری درباره استراتژی برند خود، در مورد پالت رنگ و لوگو تصمیمگیری کنید.
این درست شبیه این است که بدون نقشه، یک سفر جادهای را شروع کنید. تجهیزات سفر شما – رنگها، آرمها و تصاویر – باید با ویژگیهای برند شما همسو شوند، نه برعکس.
یک استراتژی برند دقیق و سنجیده، به کسب و کار شما شفافیت میبخشد. مانند یک چراغ راهنما عمل میکند و دقیقاً به شما میگوید که قرار است در هر یک از نقاط تماس چگونه باشید. همچنین به شما کمک میکند به آسانی با کسانی که کار میکنید، مانند طراح یا دستار مجازی، به توافق نظر برسید.
در تمرین انتهای این بخش، نمونههایی از کلمات توصیف کننده آورده شده است. اما لازم نیست به انتخاب از بین این کلمات محدود شوید. از یک فرهنگ لغت استفاده کنید و آن را به 3-5 کلمه محدود کنید که هسته اصلی برند شما را شکل میدهند. این کلمات هستند که بر حس و حال برند شما، لحن شما، صدای شما و حتی مخاطبی که جذب میکنید، تأثیر میگذارند.
بدون دیدگاه